آشفته بازار

مرا ببخش...

يكشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۴، ۰۶:۰۸ ب.ظ

هر سال همین موقع ها دلمان پر می شود از امید، امید به اجابتت...

رو سیاهم، روسیاه گناهان سال های پیش و یک سالی که گذشت...

هر سال به همین امید که می بخشایی دلخوشم...

از این بخشیدن هایت مقداری اش را بریز توی قلب کسانی که هنوز نبخشیده اند...

کاش همه مان می توانستیم حداقل همین سالی یکبار، همدیگر را ببخشیم...

آهای همه ی کسانی که می خوانید، مرا ببخشید...

التماس دعا...

  • :)

نظرات (۱۰)

  • رفیعه رجعتی
  • کاری نکردی ک ببخشیمت:)
    توعم التماس دعا=)
    پاسخ:
    :)

    محتاجیم بع دعا:)

    واسه منم خیلی دعا کن... من سالی ک گذشت خیلی بی خدایی طی کردم...

    پاسخ:
    این درگه ما درگه نومیدی نیست...
    چشم عزیزم. حتما :)
    التماس دعا :-)
    پاسخ:
    :)
  • © زهرا خسروی
  • به چالش معنوی من دعوتید:)
    پاسخ:
    :)
  • مـــهر بــــــآنو
  • رفیعه اینجا...رفیعه اونجا...رفیعه همه جا....همه جام خودشو نشون میده خخخخ
    یه چند روزی نبودی دلم واست تنگ شده بودگفدم بیام وبت نظر بذارم دیدمت خودت پیش قدم شدی ...شما هم ما رو تو دعاهاتون فراموش نکنینO:-)
    پاسخ:
    رفیعه = زبل خان!
    حتما... شماهم منو خیلی دعا کنین که خیلی گناهکارم...
    التماس دعا
    پاسخ:
    محتاجیم به دعا عزیزم... :)
  • طنین(مریم)
  • په قشنگ:)تو ام منو حلال کن:)
    پاسخ:
    :)
    ما که از شما بدی ندیدیم که! :)
    شما اونقدر پاکی که باید هم منو حلال کنی و هم دعا، خیلی زیاد :)
  • رفیعه رجعتی
  • دوث دارمممممممم=)
    پاسخ:
    :))))
  • طنین(مریم)
  • واز منو شرمنده میکنی فرانک(ایکون عرق ریختن:دی)خداکنه همین طورکه میگی باشم واقعا:(
  • محدثه عارفی
  • میدونی این رو که خوندم یاد یه اتفاقی افتادم. واقعیتش من آدم کینه ای نیستم اما یه همکلاسی داشتم راهنمایی که خییییییییلییییییییی اذیتم کرد. بعد من اون رو نبخشیده بودم، خودشم حلالیت نمیخواست و پشیمون هم نبود البته :| بعد روز عاشورا توی مسجد یه دختری خیلی ضجه میزد اتفاقی به ذهنم رسید که اگه این ادم رو میشناختم حتما حلالش می کردم و و دعا و اینا... باورت میشه؟ برگشت و دیدم اونه. خودِ خودش... و خدا خواست که حلالش کنم. واقعا خود خدا خواست. :)
    +ببخشید زیاده گویی شد فرانک. یهو یاد اون روز افتادم :| 
    پاسخ:
    چقدر خدا دوسش داشته... خوش به حالش...
    ممنونم ازت محدثه جان. از این خاطرات خیلی دوست دارم اتفاقا. همینا یعنی معجزه... :)
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">