آشفته بازار

شب امتحان باشه، یهو یاد یه وبلاگ قدیمی بیفتی، دلت نیاد ولش کنی، بشینی بخونی، تک تک پستها و تک تک نظراتشو...


هیس... اینجا، سکوت، بلندترین صداست...

بعدا نوشت: چه حس خوبیه یکی رو داشته باشی حتی وقتی که سرش شلوغه یهو برگرده بهت بگه :
محض اطلاع، حواسم بهت هستا...


حالا که فکر می کنم می بینم که فقط "یه نفر" می تونست اوی من رو بسازه... :)

  • موافقين ۸ مخالفين ۰
  • ۱۷ خرداد ۹۵ ، ۲۰:۱۵
  • :)

اگه اینقد که برای خوب جلوه دادن جلوی غریبه ها تلاش می کردیم، واسه خوب بودن با آشناها تلاش می کردیم، خیلی چیزا بهتر بود...

  • :)

لازمه بگم اینم یه مطلب دیگه تو سایت جیمه یا همه در جریان هستن؟!

وژدانن بخونین و نظرات انتقادی بدین ما هی پیشرفت کنیم! 

البته باید بگم تیترش از من نیست! :|

اینجا کلیک کنید :)

  • :)

به بعضیام باید گفت: تو نمی تونی حالمو خوب کنی، تو پاستیل نیستی!

#بدون مخاطب خاص! صرفا شوخیه!

  • :)
زنی که نتواند ناخن هایش را طوری لاک بزند که از خط نزند بیرون، زنی که موهایش را روزی چندبار شانه نزند، زنی که شلوار ورزشی پسرانه بپوشد، زنی که فقط یک رژ قرمز خشک شده داشته باشد برای مواقع خاص، زنی که وقتی دستانش را تکان می دهد صدای جیرینگ جیرینگ بلند نشود، زنی که آهنگ امید جهان را بی تفاوت گوش کند، زنی که نمی ترسد اگر موهایش را با شماره 4 ماشین بزند، زنی که حمام رفتنش یک ربع طول بکشد، زنی که گرانترین هدیه هایش دو روز خوشحالش کنند، زنی که حوصله خرید کردن و آرایشگاه رفتن را ندارد، ...
خیلی وقت است که روحش مرده...

مراقب زنانگی ها باشید... چه زنانگی های خودتان، چه زنانگی های اطرافیانتان...


  • :)

یه جور غریبی حال دنیا جهانبختو می فهمم! دارم حسش می کنم!! البته منهای خودکشی...

منتظر پستهای جدید و عجیبی باشید...


پ.ن: فالوورام به صدتا هم برسه راضیم! :))

  • :)

ببخشید که مطلب تکراری میذارم! این لینک همون مطلب رونالدوعه ولی در یک سایت دیگه! برین نظر بذارین از من حمایت کنین! دمتون گرم! ایشالا عروسیتون جبران کنیم :)) 

اینجا کلیک کنید :)

  • :)

مطلب رونالدو شوته! در سایت جیم که دیشب منتشر شد.

خداوکیلی رونالدو شوته یا خودشو زده به شوتی؟! 😕

منتظر یاری نظرات سبز شما هستیم. ممنون :)


  • :)
دفتر جیم رو که میدونین کجاست؟ خیابون ملاصدرا، که درست اونور خیابون یه نمایشگاه ماشینه با چندتا ماشین لوکس تقریبا یک مدل (از اونجایی که من خیلی سر در میارم نمیدونم چه مدل!) با یه ماشین آلبالویی و من این یکیو قربان برم!
امروز صبح که سر راه یه شیر نارگیل گرفتم و داشتم میومدم دفتر با خودم فکر می کردم اگه قانون راز درست باشه، پس من از این به بعد میخوام فکر کنم که یه ماشین آلبالویی اون مدلی دارم و قراره اول پارکش کنم و بعد برم دفتر! همینطور که داشتم از جلوی نمایشگاه رد میشدم، بر حسب اتفاق باز بود!
پاکت شیر نارگیل دستم و نی تو دهنم و آخرای محتویاتش و هورت هورت کنان رفتم داخل و گفتم: آقا این ماشین آلبالوییتون چند؟ 5 سال دیگه چند؟! ...
#اصغر_فرهادی
  • :)

هر بار صدایی از پشت کارتن ها و جعبه ها می آید، فکر می کنم سوسک یا موشی در کمین است.

تاریک است اما نور صفحه لپ تاپ روشنش می کند. خداروشکر که این لپ تاپ هرچند داغان را داده اند تا بنویسم.

یک پریز برق داریم. این یعنی خوشبختی. همینکه بشود این لپ تاپ را شارژ کرد تا هم چراغ باشد و هم همدم، خودش خیلی است.

هر شب فقط یک بسته بیسکوییت و یک بطری آب معدنی می گیریم. با همان آب، هم وضو می گیریم و هم شست و شو و هم آشامیدنمان را رفع می کنیم.

دستشویی رفتن خیلی مشکل است. سعی می کنیم کمتر بخوریم تا فقط روزی یکبار احتیاج پیدا کنیم.

ادامه دارد...

پ.ن: دفعه بعد توصیفات رو بیشتر می کنم! الان حوصله ندارم!! :دی

پ.ن2: فیلم «روم/room» رو اگه ندیدین ببینین حتما...

  • :)