کمی مراعات لطفا :)
شنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۲۹ ب.ظ
از صبح دل توی دلم نبود... قرار بود چند اتفاق خوب را مزمزه کنم... اولینش اتمام امتحانات، دومش تست گویندگی، سومش انتشار مطلبی که فکر می کردم شاید ساده باشد، اما حرف زیاد دارد...
امتحاناتم که تمام شد رفت پی کارش، تست گویندگی که عاقبت به خیر شد، ماند همین مطلب که با اولین نظرش بدجور خورد توی ذوقم... آمدم اینجا که بنویسم، دیدم کلی نظر دارم در مطالب قبلی... که همسرتان گفته بیاییم نظر بدهیم...
آهای جناب آقای همسر... یواش تر... این دل طاقت ندارد... کمی مراعات لطفا...
اصلا گور بابای همه ی دنیا... این بودن تو از سر من هم زیادیست...
- ۹۴/۰۳/۳۰
:O