آشفته بازار

خود درگیری!

دوشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۰:۵۸ ق.ظ

«نه اینکه حالا خودتون اینکاره و تهِ هنر و نویسندگی و ادبیات و ... هستین؟»

«تولد رو میشد با فوت کردن شمعهای روی کیک نشون داد! زودتر به جواب می رسید!»

«یه جوری حرف میزنه انگار فقط منم! اینهمه هستن و من بازم از همشون بیشتر کار میکنم، بازم به من گیر میدن!»

«اگه من 5 ساله دانشگام طول کشیده بخاطر اینه که مهندسی برق میخونم نه مهندسی کشاورزی دانشگاه کاشمر!»

«ارشد خوندن برای اینکه کار دیگه ای نداشتن بکنن! الان همه اونا حسرت منو میخورن اونوقت شما همش میگین فلانی، فلانی.»

«خنده!!»

...

یکی از بدبختی هایی که من همیشه داشته ام، فکر کردن به گذشته است. اینکه در آن موقعیت چه می گفتم بهتر بود، چه کاری می کردم یا چه کاری نمی کردم. این فکر کردن به گذشته حجم زیادی از افکارم را می گیرد تا به آینده فکر نکنم. این فکر نکردن در حال، کلی زیان می آورد! هم نتیجه اشتباه می شود و هم حجم کلی فکر کردن به آینده و حال های بعدی را می گیرد.

گاهی آنقدر با خودم فکر می کنم و به گذشته میروم، که کارها و حرف هایی از من سر می زند و حداقلش این است که بقیه فکر می کنند دیوانه شده ام و حتی گاهی هم باعث شده کارهای مخفی‌ام لو بروند!

در ضبط یکی از برنامه های رادیویی درمورد تفکر، مجری اول می گفت: خدا گفته در شروع هرکاری بگویید بسم الله الرحمن الرحیم، این خودش کمک می کند تا قبل از انجام هر کاری 3 ثانیه به آن فکر کنید. همین 3 ثانیه ممکن است نتیجه و حال و آینده‌تان را تغییر دهد...

از ما به شما نصیحت، همیشه اول هر کاری فکر کنید...


  • :)

نظرات (۱۵)

ایشالا که هرچی خیره پیش بیاد
پاسخ:
ایشالا :)
بدون حکمت و اذن اون بالایی برگی از درخت نمیافته:) اگه چیزی رو نگفتی یا اگه گفتی یا اتفاقی افتاده حکمتی داشته که یا تو نمیدونی یا بعدا میفهمی بهش اعتماد داشته باش:))) 
الا بذکر الله تطمن القلوب:)
منم همیشه تو فکر گذشتم... خیلی بده ! فقد و فقد خودمون اذیت میشیم..
ولی خب تازگیا تصمیم گرفتم فک نکنم..البته که نمیشه که فک نکنی؛ ولی کمترش که میشه بکنیم ؛ هان؟
یا بقول این شاعرای حالایی!! گذشته رو باس بذاریم زیر پامون ؛ بلندشیم...
ازون 3 ثانیه ای که گفتیم خیلی خوشم اومد :)
موفق باشی خانومی :)
پاسخ:
منم تصمیم گرفتم دیگه فکر نکنم بهش! اصن هربار که یادش افتادم خودمو جریمه کنم! به جاش به کلی هدف و آرزوهام برای آینده فکر کنم!
مخلصیم آجی :)
شماهم موفق باشی :*
  • امین جوانشیر
  • خخخخخخ
    پاسخ:
    بله! باتشکر!!
    اینا تاثیرات فکر کردن به موضوع برنامه شماست ها! 
  • بابازبون دراز
  • هیچ نگران پنج یا شش سال دانشگاهت نباش. حالا فرض کن دانشگاه رو تموم کردی اومدی بیرون، حالا چی؟ هیچی، نه کار خوبی، نه درآمدی نه تحقیقی. فقط حسنش اینه که میری بغل مامان جون کمک میکنی توی طباخی(البته تا موقعیکه دزد دوپا نیومده ببردت). بنابراین باحوصله و سرصبر بشین راحت درستو بخون و عجله هم نکن.

    اینقده هم بدی رشته مثلن کشاورزی و مثلن دانشگاه کاشمر رو نگو، خدا خوشش نیمیاد.

    پاسخ:
    دزد دوپا دوساله که اومده البته هنوز موفق به بردنم نشده! :))
    کی گفته قراره طباخی کنم؟! :\
    من بدشونو نگفتم، در جواب مادر محترم گفتم مهندسی برق فردوسی خیلی سختتر از کشاورزی کاشمره!

  • مصطفی قاسمیان
  • اون 3 ثانیه واقعا جالب بود. تا حال نشنیده بودم. :)
    پاسخ:
    برای منم همینطور :)
  • شازده کوچولو
  • سلام. کتابی که معرفی کردم قبلا خوانده بودید؟؟
    پاسخ:
    سلام. نه متاسفانه نخوندم. انشاالله در اولین فرصت...
    کاش نظر خصوصی نمیذاشتید تا بقیه هم استفاده کنن :)
  • شازده کوچولو
  • در مورد این نوشتید که مدام در آینده و یا گذشته هستید و از زمان حال و اکنون خود غافل می‌شوید. کتابی در همین بابت هست به نام «نیروی‌ِ حال»
    نویسنده: اکهارت تول
    مترجم: مسیحا برزگر
    البته این کتاب علاوه بر نسخه‌ی چاپی، نسخه‌ی صوتی هم داره که با صدای مترجم ضبط شده و در کتاب‌فروشی‌ها و همینطور در سایت دیجی‌کالا وجود داره. بنده هردو نسخه را دارم.

    کتاب در مورد کنترل ذهن است. مطلبی کوتاه به زبان خودم و آنچه که متوجه شدم را همینجا می‌نویسم:
    انسان ذهن نیست. ذهن را باید همانند ابزاری استفاده کنیم و پس از استفاده آن را کنار بگذاریم. ذهن در مواردی مثل هنگام کار کردن، برنامه ریزی و حساب و کتاب فقط به کار می‌آید.
     اگر بپنداریم که انسان ذهن است فاجعه بار خواهد بود. ذهن انسان را مدام به گذشته و آینده می‌برد. مدام دلواپسی و  نگرانی و منفی‌بافی برای انسان باقی می‌گذارد.
    در این کتاب روش اینکه چطور از ذهن استفاده کنیم و در مواقع غیرنیاز آن را کنار بگذاریم راه چاره آن را به مخاطب خود ارائه می‌دهد.
    یاد می‌گیریم ذهن خود را از دور بنگریم و متوجه شویم اکثر احساسات منفی و فریب‌های ذهن که ما را در گذشته و آینده غرق می‌کند محصول ذهن است و اکثرا بیهوده و یا غیرواقعی است.
  • شازده کوچولو
  • کتابِ چهار میثاق

    اثری از : دون میگوئل روئیز

    مترجم: دل‌آراء قهرمان

    این کتاب نیز فوق‌العادست. به نظر بنده این کتاب مکمل «نیروی‌ حال» است. درسته که نویسنده‌ی این کتاب شخص دیگری است و یک سرخپوست است. اما در این کتاب به اهمیت زیستن و بودن در زمان حال اشاره‌هایی می‌کند. از دیدگاه اینجانب عمل کردن به این چهار میثاق تا نهایت آن، یعنی رستگار شدن. این چهار میثاق از این نظر مکمل کتابِ «نیروی حال» است زیرا باعث می‌شود افکار پراکنی‌های ذهن را خاموش کرده و بر ذهن خود افسار بزنیم تا زیر نظر کنترل ما در آید.

    اولین میثاق: با کلام خویش گناه نکنید.

    دومین میثاق: هیچ‌چیز را به خود نگیرید.

    سومین میثاق: تصورات باطل نکنید.

    چهارمین میثاق: همیشه بیشترین تلاش‌تان را بکنید.


  • شازده کوچولو
  • در آینده‌ای نزدیک هردوی این کتاب را در وبلاگ خود معرفی خواهم کرد و قسمت‌هایی از فایل‌ صوتی را جهت معرفی برای دانلود قرار خواهم داد.
    پاسخ:
    خیلی متشکرم. لطف کردید :)
    انشاالله... منتظریم :)
  • شازده کوچولو
  • خواهش می‌کنم. شما هم خیلی لطف دارید. :)  
    متشکرم  :)
    پاسخ:
    :)
  • شازده کوچولو
  • باید اصافه کنم که کتاب چهار میثاق نیز نسخه صوتی دارد و با گویندگی  نیما رئیسی منتشر شده است. 
    پاسخ:
    خیلی متشکرم :)
     اومدم یه عالمه نظربنویسم 3 ثانیه فکر کردم پشیمون شدم خخخخ😂
    پاسخ:
    آفرین به شما خخخخ
    فکر میکردم فقط منم که این حرف ها رو میشنوم...اما امروز این دومین متنی هست که میخونم و متوجه میشم خیلی ها مثل من باید از این حرف های ناراحت کننده بشنون و تحمل کنن... خدا به هممون صبر بده .
    پاسخ:
    ان شاءالله :)))
    یکی از دلایل شاد نبودن همین فکر کردن ب گذشتس!در واقع ی جور نشخوار ذهنی...
    پاسخ:
    دقیقا... متاسفانه آدمو داغون میکنه :((
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">